دانشکده بهداشت شیراز
سالمندی در ادبیات کلاسیک
جهان امروز، سالمند شدن جمعیّت و در نتیجه تغییر در ساختار هرم جمعیّت را نشان میدهد.
سالمندی، یک فرآیند اجتنابناپذیر است که معمولاً با سنّ تقویمی سنجیده میشود که به افراد 65 ساله یا بیشتر، «سالمند» گفته میشود. بر اساس سناریوی جمعیّت شناختی، علاوه بر سالمند شدن جمعیت؛ امید به زندگی روند افزایشی را طی میکند. پیامد سالمند شدن جمعیّت با کاهش نرخ باروری، مرگومیر و همچنین مهاجرت همراه است. با توسعۀ عواملی همچون: اقتصاد اجتماعی، صنعتی شدن و شهرنشینی، سطح بهداشت عمومی و امنیّت اجتماعی بهتدریج بهبود یافته و امید به زندگی مردم به طور پیوسته افزایش یافته است. از سال 1950 بسیاری از کشورها و مناطق در سراسر جهان، روند سالمند شدن جمعیّت را تجربه کردند. در حال حاضر، بیش از 60 کشور و یا منطقه به جامعۀ سالخورده تبدیل شدهاند. ایران به عنوان یکی از کشورهای درحال توسعه، از این قضیّه مستثنا نیست. براساس متغیر متوسط باروری، پیشبینی میشود در سال 2050 افراد 60 سال و بالاتر 31% جمعیّت ایران را تشکیل دهند که از این میزان، جمعیّت 65 سال و بالاتر، 22% و 80 سال و بالاتر، 8/3% باشد. آمار مربوط به افزایش جمعیّت سالمندی نشان میدهد که ایران، دومین کشور جهان در زمینۀ رشد جمعیّت به سمت سالمندی است.
سالمندان، انسانهایی محترّم و گران قدر هستند. آنان را میتوان پاسدار و حافظ میراث گذشتگان، ارزشها و سنتهای اصیل فرهنگی دانست. دراینزمینه، فرهنگ و ادبیات هرسرزمینی میتواند بر بسیاری از جنبههای زندگی انسانها تأثیر بگذارد و بدون شک، نقشی کلیدی در شکلدهی رفتارها، باورها و ارزشهای افراد ایفا کند. یکی از موضوعات مهم در ادبیات، احترام و ارج نهادن به سالمندان است. موی سپیدان، سالخوردگان و سالمندان در فرهنگ مردم ایران؛ افرادی مجرب، کاردان، ماهر و مدیر معرفی میشوند که میتوانند در بزنگاه حادثه و اضطرار، گره بگشایند و حلال مشکلات باشند. در اغلب قصّهها، مثلها و ترانهها حضور آنها گرمابخش تصویر میشود و به صورت مستقیم یا نمادین، جوانان به ارج نهادن به این گروه پند داده میشوند. در افسانههای عامیانه، معمولاً قهرمان به تنهایی عمل نمیکند و سالخوردهای خردمند او را یاری میدهد. شایستگیء فرهنگی، به توانایی برقراری ارتباط مؤثّر با بیمارانی که فرهنگهای متفاوت دارند اشاره دارد؛ در نتیجه مراقبین سالمند باید بتوانند به طور مؤثّری با این بیماران ارتباط برقرار کنند تا از نیازهای آنها آگاه شوند. حوزههای مفهومی و مضمونی ادبیات کلاسیک فارسی بسیار گسترده و متنوّع است و مضامین اجتماعی، فرهنگی و غنایی فراوانی را شامل میشود.
نویسندگان و شاعران ادبیات کلاسیک فارسی به ویژه فردوسی، سعدی و مولانا برای شخصیّت سالمند، شناسنامهای نگاشتهاند که واجد بسیاری از ویژگیهای مثبت است. سالمندی و جوانی همواره ذهن شاعران و نویسندگان را به خود مشغول داشته است و از ایـن روی در زبـان و ادب هر ملتی گسترة وسیعی به این مبحث اختصاص یافته است و هر ملتی از زاویهای خاص و تحـت تـاثیر عقایـد، خلقیات و حتی محیط طبیعی به این مساله نگریستهاند. سالمندان، کوله باری از تجارب را بر دوش دارند و سرد و گرمیهای زندگانی را چشیدهاند . ازاینروی میتوانند آن یافتههای گرانبها را در اختیار جوانان قرار دهند. از نگاهی دیگر، سالمندی مرحله تکامل معّنوی انسان است. او میتواند از مزیتهای سالمندی همچون احساس پختگی و کمال، صبوری و تحمّل بالا، داشتن فرصت کافی، مجالی مناسب برای خودسازی و تقرّب به حضرت حق پیدا کند و در مقام مرشد به دیگران یاری رساند. در این زمینه، صائب تبریزی سعادت و خوشبختی جوان را در پندپذیری از سالخوردگان دانا میداند. وی در این باره با خواجه حافظ، همگام است:
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تردارند جوانان سعادتمند پند پیر دانا را (حافظ،5:1381)
هر جوانمردی که سر میپیچد از فرمان پیر در صف مردان، کماندارکمان گم کرده ای است ( صائب: 206 )
مردمان مشرق زمین، بهویژه ایرانیان از دیرباز تا کنون برای افراد سالخورده احتّرام و منزلت ویژهای قائل بودهاند. به همین دلیل جوانان و میانسالان همیشه پدران و مادران سالخوردهی خود را بر صدر مجالس جای میدادند و از کلام موثّر و دلنشین آنان استفاده میکردند.
دکتر عبدالرحیم اسداللهی، استادیار گروه ارتقاء سلامت دانشکده بهداشت