تعریف فقدان و سوگواری
تعریف فقدان و سوگواری
مردم ممکن است با از دست دادن عضوی از بدن، عزیزان، احساس رفاه و بهزیستی، شغل، دارایی های شخصی یا اعتقادات خود فقدان را تجربه کنند. اغلب بیماری و بستری شدن با وقوع فقدان همراه هستند.
مرگ: نوعی فقدان و از دست دادن است هم برای مرده و هم برای زنده ها. گرچه مرگ غیر قابل اجتناب است، اما می تواند مردم را تحریک کند که به خودشناسی بهتر رسیده یا دیگران را بهتر بشناسند. کسانی که فقدان و از دست دادن را تجربه می کنند اغلب در جستجوی معنای واقعه هستند و عموماً توافق نظر وجود دارد که یافتن این معنا برای بهبودی و ترمیم لازم است. هرچند افراد می توانند بدون یافتن معنای واقعه بخوبی سازگار شوند و حتی عده ای وجود دارند که معنای واقعه را برای خود پیدا می کنند اما آن را بعنوان پایان ماجرا نمی دانند و این فرآیند برایشان مستمر می شود.
در هنگام بروز بلایای طبیعی چون زمینلرزه، سیل، آتش سوزی و …، خسارتهای فیزیکی ملموسترین پیامد این نوع از حوادث اختلال سوگ ،است.
بسیاری از مسئولان و شهروندان هم تنها به امدادرسانی برای خارج کردن مصدومین از زیر آوار یا ساخت و ساز توجه میکنند و تا چند ماه پس از وقوع حادثه مشارکت گروههای دولتی و غیردولتی برای بازسازی و اسکان زلزلهزدگان به اتمام میرسد، ولی آنچه که ممکن است کمتر به آن توجه شود، ضرورت مداخلات تخصصی در بدو حادثه و بازسازی روانی آسیبدیدگان در طی زمان است.
مداخله در بحران به صورت کوتاه مدت و بلند مدت میتواند از بروز مشکلات بعدی جلوگیری کند و به بازگشتن به شرایط عادی زندگی کمک کند.
باید به این نکته توجه داشت که واکنش هر فرد نسبت به فقدان و سوگ متفاوت است.
برخی ممکن است عواطف خود را آشکارا بروز بدهند و برخی اندوه خود را فروخورده و پنهان کنند.
پس نحوه واکنش افراد را به سوگ قضاوت نکنیم چرا که هر فردی احساسات متفاوتی را تجربه میکند.
مراحل سوگ
شوک و انکار: به طور طبیعی نخستین واکنش هر فرد نسبت به از دست دادن فرد مورد علاقه،یا هرنوع فقدان انکار است. مدتی طول می کشد تا فقدان را بپذیرد
. خشم: بعد از پذیرش واقعیت بروز هیجانات شدید و خشم همراه با شکایت از خود و دیگران و حتی نظام هستی است. شما در این مرحله متوجه علت از دست دادن می شوید و شروع به فکر کردن به مسایلی می کنید مثل خیانت، تنهایی، بی کسی ، افزایش مسولیت ها ، از دست دادن پشتیبان، زندگی با حسرت و هرتغییر دیگری که قرار است رخ بدهد و مطلوب نیست و مدام می گویید:چرا من ؟ چرا من باید با این مساله مواجه بشم؟ چرا دیگران نه ؟ چرا ازدستش دادم؟ چرا رویاهام نابود شد؟ چرا نبودنشو باید تحمل کنم؟ چرا زندگیم تغییر کرد؟ چرا بچه هامو نمیتونم ببینم؟و...
و در این مرحله سرزنش زیادی دیده می شود.
افسردگی: با فروکش کردن هیجانات فرد وارد فاز افسردگی می شود. در این مرحله احساس پوچی و از دست رفتن معنای زندگی، بی حوصلگی و کندی روانی و مشغولیت ذهنی با خاطرات مثبت و منفی که با فرد از دست رفته را تجربه میکند.
پذیرش: در صورتی که فرد دست به اقدامات سازنده بزند و درمان صورت گیرد، بتدریج بعد از گذشت چند ماه تا نهایتا” یک سال علائم دوره افسردگی از بین می رود و فرد به زندگی عادی بازمیگردد.
ولی اگر مدت زمان این علائم بیشتر از یکسال پایدار باشد و فرد نتواند این مراحل را به درستی پشت سر بگذارد، ممکن است سالها با این احساسات درگیر باشد و علائم سوگواری طبیعی به اختلال سوگ پایدار و پیچیده یا
افسردگی اساسی تبدیل شود. اگر سوگ به صورت حل نشده باقی بماند و تسکین و درمانی برای فرد داغدیده صورت نگیرد، ممکن است هرگز درمان نشود.
هیچ کسی به تنهایی قادر نیست فرد عزادار را به راحتی از غم برهاند و احساسات او را کاملا درک کند.اما اطرافیان میتوانند با حضور در کنار فرد عزادار به او در گذر از این پروسه تا رسیدن به پذیرش کمک کنند.
فرد باید غمی که در او وجود دارد را کاملا بپذیرد و آن را احساس کند چرا که مقاومت کردن در برابر آن پروسه درمان را طولانی تر خواهد کرد.
مهم ترین نکته پذیرش فقدان به عنوان واقعیت گریز ناپذیر زندگی است و باور به اینکه تا زمانی که زندگی هست، امید هم وجود دارد.
تا زمانی که امید هست، زندگی هم وجود دارد..
دوست خوبم تصمیم بگیریم از امروز برای مساله ی مهمی به نام سوگ وقت بگذاریم.
در مشاوره سوگ باید به چند نکته توجه کرد:
-با توجه مثبت و
بدون قید و شرط، گوش دادن فعال، تماس چشمی مداوم و پذیرش گرم، اعتماد را در مراجع
ایجاد کرد.
-با بکار بردن صریح
کلمه 'مرگ' یا 'مرده' به مراجع، کمک کرد تا با واقعیت روبه رو شود و متوجه شود که
فرد محبوب مرده و نه اینکه گم شده یا از دست رفته است.
-با به کار بردن
عبارت' شما در حال طی کردن فرایند سوگ هستید' به مراجع کمک کرد تا متوجه شود سوگ
یک فرایند است و بخش جدایی ناپذیر وجود او نیست و پس از مدتی رفع خواهد شد.
-به مراجع کمک کرد تا احساساتش را آزادانه
بیان کند و اگر تمایل به گریه دارد به طور کامل سوگواری کند و درد و رنج را به جای
پنهان کردن تجربه کند.
-در پاسخ به سوالات
مراجع داستان سرایی نکرد و در پاسخ از دادن اطلاعات مبهم پرهیز کرد و حقایق را با
مراجع در میان گذاشت.
-سعی شود از طریق
شناخت درمانی، نوع جهان بینی مراجع را تغییر داد تا نگاه دیگری به مقوله مرگ داشته
باشد.
-فرصت گریه و زاری را برای او فراهم کنید.
-به فرد سوگوار نگوئید گریه نکند یا خشمگین نشود
-از پند و اندرز و ارائه راه حل خود داری کنید.
-درد و اندوه فرد را کوچک جلوه ندهید.
-از دادن قول و وعده های بیجا بشدت پرهیز کنید.
نظر دهید